«سلسلة الذهب» به معنای زنجیر طلا، نام یکی از احادیث مشهور امام رضا علیه السلام است. در اینجا میخواهیم به کمک این روایت و حواشی آن، قدری برای زندگی خود الگو بگیریم. به نظر میآید که مشهورترین حدیث امام رضا علیه السلام همان حدیث «سلسلة الذهب» باشد. خلاصه ماجرا آن است که راه امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو از نیشابور میگذشت و جمع زیادی از دوستداران علم و نویسندگان حدیث در آنجا به سراغ امام آمدند و گفتند: از پیش ما میروید اما حدیثی برایمان نقل نمیکنید که به ما فایده برساند؟ امام علیه السلام سر مبارک خود را از کجاوه بیرون آوردند و این حدیثی را به شکل روایی را از یکایک پدران معصوم خود نقل نمودند که «خدا فرمود: "لا اله الا الله" دژ من است و هر که در آن دژ داخل شود از عذاب من ایمن است.» نویسندگانی که حاضر و ناظر این واقعه بودند با اشتیاق این حدیث را نوشتند و کاروان امام دیگر حرکت کرده بود و از کنار آنها گذشت. آنان گفتند: امام سپس اینگونه فریاد برآوردند که "این حدیث شرطهایی دارد که من یکی از شرطهای آن هستم" لَمَّا وَافَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام نَیْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَصْحَابُ الْحَدِیثِ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِیثٍ فَنَسْتَفِیدُهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِی الْعَمَّارِیَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی أَمِیرَ الْمُۆْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا. (امالی صدوق،ص 235) تفکر درباره این حدیث از کارهای مهمی است که میتوانیم درباره امام رضا علیه السلام انجام دهیم و برای این کار به دانستن شرایط اجتماعی-سیاسی بیان این حدیث احتیاج داریم. مأمون با زیرکی خود مسیر حرکت امام رضا علیه السلام را به گونهای تعیین کرده بود که از شهرهای شیعهنشین مانند بغداد و قم عبور نکند. در نیشابور هم که در آن زمان از مراکز مهم علمی بود؛ هیچ دعوت عمومی از طرف حکومت برای بهرهمندی مردم از محضر امام رضا علیه السلام انجام نشده بود؛ با این حال اجتماع بزرگی از طالبان و نویسندگان علم خود را به کاروان آن حضرت رساندند که از ایشان کسب علم کنند. لازم به ذکر است که در آن دوره نقل روایات از منابع اصیل و قابل اتکا برای اهل حدیث اهمیت زیادی داشت و آنان مشتاقانه حتی شهرهای مختلف را طی میکردند تا احادیث را از منابع دست اول تر بشنوند. از اینجا میفهمیم که مردم ایشان را به عنوان یکی از علمای دین و یکی از سادات بزرگ اکرام میکردند به گونهای که سخنان ایشان ارزش علمی دارد و میتوانند از پیامبر صلی الله علیه و آله روایتی را نقل کنند اما آنان هرگز آن نگاهی را که شایسته مقام اهل بیت علیهم السلام در جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله است را نداشتند و ایشان را به چشم یگانه منبع زنده و قابل اتکا برای فهم درست از قرآن، به حساب نمیآوردند.درسهایی از یک حدیث طلایی!
حدیث سلسله الذهب چیست؟
قلم به دستانی نه چندان پیرو